بدون عنوان
چند وقتی هست که میخوام عکس بزارم نمیشد ولی امروز شد صبح رفتیم زیارت عاشورا محمدرضا هم اومد ولی محیا و محمد رضا خیلی سرو صدا راه انداختند و شلوغ کاری کردند ما مجبور شدیم زود مسجد را ترک کنیم به سمت مهد توی مهد هم محمدرضا یه دسته گل آورده بود که میخواد ببره و روز معلم رو به مربیش تبریک بگه. مربیان زحمتکش مهدها روزتان مبارک محیا هم یه کادوی ناقابل برای مربیشان آورده بود که روش نوشته شده بود خاله مریم عزیزم: ای آبی ترین، ای دریایی ترین و ای آسمانی ترین تقدس زندگیمان، بر دستانتان بوسه میزنیم و قدرتان را میدانیم روزتان مبارک تارا و محیا در زمین ...
نویسنده :
مامان محیا
10:44