بدون عنوان
سلام
خبر یا اتفاق خاصی نیست روزهای تکراری میان و میرن
اینکه صبح با محیا رفتیم زمین چمن هوا سرد بود همه جا پرآب و گل بود چهار پنج دور دوتایی دویدیم
بعدش هم اومدیم مهد که محیا دوست نداشت بره مهد
میگفت بریم تعاونی همون جایی که خوردنی هست حالا هرکی ندونه فکر میکنه که محیا خیلی اهل خوردن هست
ولی تعاونی نبردم رفتیم مهد یک کمی جلوی مهد بازی کرد و خانم دولتی هم بهش گفت سی دی توپولی دارم که اگه بری بعد از ظهر اونو برات رایت میکنم و میارم
خانم موسی نژاد هم از کربلا اومده بود جانماز و مهر اورده بود تا محیا اونو دید سریع از تاب امد پایین و اونو از من گرفت و گفت ببرم به بچه ها نشون بدم و رفت مهد
تقدیم به شما بازدید کنندگان که بهترینید
خوش و خرم باشید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی