بدون عنوان
سلام
امروز با محیا رفتیم زیارت عاشورا محمدرضا هم اونجا بود
دیروز توی مهد در مورد عاشورا و محرم به بچه ها گفته بودند
و محیا تا منو دید گفت مامان امام حسین رو شهید کردند چون که به حرف آدم بدا گوش نکرده بود و گفته بود من شما رو دوست ندارم اونا هم شهیدش کرده بودند تشنه بود
یه بچه سه ساله هم بود که شهید کرده بودند و آب هم بهش نداده بودند
خونه هاشونو آتیش زده بودند عموش رو هم شهید کرده بودند
و ما هم سینه زدیم و خوندیم
دویدم و دویدم به کربلا رسیدم یه باغبون خسته، با یک دل شکسته با لب تشنه نشسته
ادامه اش رو خوب یاد نگرفته بود
توی خونه به باباش داشت تعریف میکرد که باباش هم صداشو ضبط میکرد
و جالب برای من اینه که چقدر خوب توی مهد به حرف مربیا گوش میکنه و چقدر عالی مطلب رو دریافت میکنه.
آفرین دختر قشنگم،و خدارو شکر که تو رو دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی