محیامحیا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

محیا یعنی تمام زندگی

مشهد اردیبهشت 93

این چند روز رو مشهد بودیم از تاریخ 23 الی 27  یک ساعت پیش رسیدیم تهران چون جدیدا زیاد عکس از محیا گرفتم  هیچ عکسی نگرفتم همین
27 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

چهارشنبه با آقای نوین قرار گذاشته بودیم که بیاد  از بچه ها عکس بگیره و عکسای منتخب رو بدیم چاپ کنه الان که رفتم سیستم اتوماسیونم رو چک کنم دیدم  عکسا رو برام ارسال کردند .که تو ادامه مطلب میذارم دیروز از طرفی ماشین نیاورده بودم و از طرفی وقتی رسیدم دانشگاه دیدم عینک  نیاوردم  تازه نمایشگاه کتاب هم باید میرفتم روز آخر نمایشگاه بود و حتما باید میرفتم نمایشگاه رفتم و بعد از کلی خرید برای دانشگاه ، قسمت کودکان هم رفتم و تعدادی هم برای محیا خرید کردم . ساعت 2 رسیدم دانشگاه و ساعت 3 رفتم که با ماشین خانم فراهانی بریم خونه ،که ایشون هم گفتند حالا که تو ماشین  نیاوردی بیا با ماشین من بریم رسالت و مج...
21 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

سلام به طور خلاصه بگم  هفته پیش یه دوچرخه خوشکل برای محیا خریدیم و صندلی عقب ماشین جا کردیم همونجوری توی صندلی عقب مونده بود که آوردمش زمین چمن و محیا اونجا کلی دوچرخه سواری کرد چهارشنبه هم  به مناسبت روز زن با همکارای دانشگاه رفتیم امامزاده قاسم توی تجریش و صبحانه هم توی صحن زیبای امامزاده میل شد و محیا هم با من بود و همه همکارایی که بچه داشتند  گفتند کاش ما هم بچه هامون رو آورده بودیم قرار شد دفعه بعد که از این اتفاقا افتاد بچه هاشون رو هم بیارند . پنج شنبه هم محیا بعد از ظهر با باباش رفته بود پارک و تا ساعت 11 شب دوچرخه سواری میکرد. جمعه رفتیم خونه خاله و مهرناز و خاله رو هم برداشتیم و رفتیم خوابگاه دخ...
2 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

سلام امیدوارم سال 93 سال خوب و به یاد ماندنی همراه با آرامش و موفقیت برای همه باشه مخصوصا برای دخترم محیا سالی باشه که وقتمون به بیهودگی و بطالت نگذره و بتونیم در سال 93محیا رو توی چندتا کلاس آموزشی ثبت نام کنیم، خلاصه اینکه امیدوارم پایان سال که میشه و ما خاطراتمون رو که مرور میکنیم از عملکردمون راضی باشیم . با توکل به خدا ودیگر اینکه اتفاقات دور از ذهنی که پارسال برای من افتاد دیگه نیفته، خدا همه پدر و مادرهایی که زنده اند را در پناه خودش حفظ کنه ،پدر منو هم همینطور ،حالا که مادرم رفته ،امیدوارم پدرم سالهای سال زنده بمونه و سایه اش بالا سر ما، الهی آمین خدا تمامی مادران به آسمان رفته رو هم رحمت کنه و بیامرزدشان،(تو را دست...
18 فروردين 1393

بدون عنوان

سلام امروز نمی خواستم بیام سرکار ولی عکاس میخواست بیاد و از بچه ها عکس بگیره بخاطر عکاس اومدیم فردا هم  طبق عادت همیشگی میخواهیم بریم داران ، من هیچ ذوقی برای رفتن به داران ندارم ولی محیا لحظه شماری میکنه برای داران میگه چندتا بخوابیم بیدار شیم بعدش میریم داران سال 92 بدترین سال تو تاریخ زندگی من ثبت شد، پارسال این موقع کی باورش میشد که سال دیگه مادر عزیز و مهربانم در کنار ما نباشه ، به سرعت از پیش ما رفت، روحت شاد مادرم، یادت گرامی  امیدوارم سال 93 سال خوبی باشه .  
25 اسفند 1392

تولد پنج سالگی محیا

دختر قشنگم تولدت مبارک برایت بهترینها را آرزو می کنم این عکس یکی دو ماه قبل از تولد محیاست  .هر روز میگفت پس کی تولد من میشه که باباش یه روز این کیک رو گرفت آورد تولد واقعی محیا روز بیست و دوم توی خونه تولد محیا توی مهد تولد محیا و درسا           ...
27 بهمن 1392

اولین دندون دائمی محیا

سلام پریشب محیا تا صبح میگفت دندونم درد میکنه و نمی خوابید میدونستم دندونش نیست چون هیچ دندون خرابی نداره،   باباش رفت از داروخانه شبانه روزی شربت ایبو پروفن گرفت و محیا تا از اون خورد خوابید صبحش آوردمش دانشکده دندانپزشکی و دانشکده هم نیمه تعطیل بود ولی تو بخش اطفال یکی دوتا از استادا بودند و دندون محیا رو دیدند و گفتند به احتمال زیاد دندون ششش داره در میاد ولی برای اطمینان بیشتر برو پرونده اش رو از بایگانی بیار که براش عکس بنویسیم توی بایگانی هم نیمه تعطیل بود و شماره پرونده رو نداشتم و نشد که پرونده رو بیارم و گفتند فردا بیار ولی چون محیا میگفت گوشم هم درد میکنه رفتیم درمانگاه دانشگاه و اونجا پزشک عمومی اول گوشش رو معا...
15 بهمن 1392