و اما پیش دبستان رفتن محیا
قرار بود محیا بره پیش دبستان مدرسه عدالت
مدرسه عدالت توی ولنجک و میشه گفت بهترین مدرسه توی ایران و هیات امنائیه ،ولی در حد یه مدرسه غیر انتفاعیه
برای ثبت نامش هم باید هفت خان رستم رو رد کنی
با هر سختی بود ثبت نامش کرده بودیم و مدارک کامل داده بودیم دو سه بار هم با محیا رفته بودیم و محیا هم خوشش اومده بود دیگه همه چیز درست شده بود از همین شنبه قرار بود که محیا بره مدرسه
حس و حال مدرسه رفتن بدجور محیا رو گرفته بود
چند روز پیش که توی ماشین نشسته بود و داشتیم میرفتیم سمت خونه ، از من میپرسید سه سه تا چند تا میشه
گفتم 9 تا و بعدش پرسید 12 تا چند تا میشه و من هم گفتم همون 12 تا میشه و یه سری دیگه از این جور سوالا
من هم گفتم حالا برای چی اینا رو میپرسی ، میگفت اگه مدرسه برم باید اینا رو بدونم دیگه، باید زیاد تمرین کنم و قتی معلمم پرسید بدونم.
با همه این اوصاف دیروز از مدرسه زنگ زدند و گفتند قضیه منتفیه و با آموزش و پرورش به توافق نرسیدیم و پیش دبستانی منحل شد همین .روم سیاه
مونده بودم با محیا چه جوری در میان بزارم ، بچه دلش میشکنه ،کلی خودش رو آماده کرده بود و کلی احساسات از خودش نشون میداد و...
ولی وقتی گفتم ، دیدم هیچ ناراحت نشد که هیچ ،بلکه گفت خیالم راحت شد که میتونم بازم توی مهد خوشکلم ،پیش دوستام باشم.
باز خدا رو شکر
توی مهد هم یه لیست بالا بلند بهم دادند که تهیه کنم و بیارم که دیروز تا ساعت 8شب در پی تدارک اونا بودیم
توی مدرسه هم محیا و آوا و پانیذ ثبت نام کرده بودند و وقتی شنیدند منتفی شده ،تنها کاری که میتونستند بکنند به من زنگ زدند و کلی بهم ریخته بودند و
من هم گفتم بهتر