چهلمین روز درگذشت مادرم
رفتی....واما این بار به راستی رفتی....
اکنون دنیا چهل روز است که تو را در مأمن سردش در آغوش
گرفته و تو ماندی و خاک سرد و
مروارید اشک بر دیدگان زمینیان...زمینیانی که با غم، خاطراتت را در آغوش گرفته اند و تسکین
قلبشان اشک است و اشک...
جای خالی تو را دیدن،چقدر سخت است و قلبی از سنگ می خواهد نگریستن به آن!و در خود نشکستن...
جای خالیت مقدس است
چه قدر انتظاراتت ناچیز بودند ودلت چه سخاوتمندانه ..قلبت عاشق بود وبا واژگان پلید روزگار نامأنوس، و...
فردا دقیقا چهل روز از فوت مادرم میگذرد
ولی مراسم چهلم مادرم را روز پنچ شنبه گرفتیم
ما هم داران بودیم و شنبه صبح رسیدیم تهران
قراره اونایی که داران هستند و نزدیک داران، فردا هم یه مراسمی بگیرند و خونه مادرم بشینند.
واژه ها از گفتن فراق مادر عاجزند چیزی نمیتونم بگم
فقط آرزو میکنم روح مادرم شاد باشد
مادردوست داشتنیم هرگز نخواهد مرد او همیشه در قلب ماست
روحش شاد.