بدون عنوان
سلام
دیگه روزهای آخر آموزش شنای محیاست دیروز جلسه دهم بود و دو جلسه دیگه مونده
توی این ده جلسه خیلی خوب یادگرفته اصلا فکرش رو هم نمیکردم که به این خوبی بتونه یاد بگیره
شیرجه میره تو چهار متری و ازین سر تا اون سر چهارمتری رو دوچرخه میره و بعد به پشت میخوابه و برمیگرده
فرناز (مربی شنا)گفته یه 12 جلسه دیگه هم ثبت نامش کن که شنا رو بطور کامل یادش بدم و بتونه تو مسابقات شنا شرکت کنه.
صبح امروز هم محیا مهد نرفت و با من اومد دانشکده و بساطش رو چیده بود که نقاشی بکشه از طریق paint توی کامپیوتر که خانم فراهانی زنگ زد و گفت رفتم مهد که امیرو بذارم دیدم بچه ها نیستند و رفتند پارک ولنجک
اگه محیا اونجاست بیاد با امیر ببرمشون پارک ولنجک
محیا هم تا امیرو دید و ترجیح داد بره پیش بچه های دیگه توی پارک
که بعدش خانم فراهانی اومد و گفتش بچه ها زیر الاچیق نشسته بودن و داشتن صبحانه میخوردند
جای یه دوربین خالی که ازشون عکس میگرفتیم.
ساعت 2 میرم دنبالش و میارمش کتابخانه