محیامحیا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

محیا یعنی تمام زندگی

بدون عنوان

1392/3/12 11:28
نویسنده : مامان محیا
195 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز بعد از ظهر من و محیا و باباش رفتیم بازار عبدل آباد برای گرفتن رو بالشی و روتختی و...

هم موفق شدیم روبالشی و رو تختی بگیریم  هم برای محیا یه پیرهن  گرفتیم  میخواستم مایو جدید برای محیا بگیرم که از جنس و مدلهاش خوشم نیومد

از طرفی میخواستم یه اسباب بازی هم بخرم و بدم فرناز(مربی شنا)به محیا بده که سر آموزش شنا زیاد صحبت نکنه و به حرفهای مربی گوش کنه (خودمحیا قبلا گفته بود که به خاله فرناز بگو جوجه تیغی بهم جایزه بده)من هم یه جوجه تیغی خریدم  که لو رفت و محیا هم گفت دیگه نمیخواد خاله فرناز برام بخره  همین جوجه تیغی خوبه

و مدتی طول نکشید که چشماشو درآورد و دماغشو کند و وقتی رسیدیم خونه قیچی رو برداشت و دونه دونه موهای جوجه تیغی رو قیچی کرد

آخرش هم بمن گفت اجازه میدی پاره اش کنم و ...

و من هم گفتم اون جوجه تیغی مال خودته هرکاری دوست داری بکن.

بعد از اینکه جوجه تیغی پاره پاره شد، گفت: حالا به خاله فرناز بگو یه جوجه تیغی دیگه برام جایزه بده ،آخه من عاشق جوجه تیغی ام.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مانی محیا
12 خرداد 92 11:48