بدون عنوان
سلام چند تا از خصوصیات محیا بنویسم که بعدا بزرگ شد بخونه
اینکه محیا چند مدتیه به شدت علاقمند شده به قصه
هر شب قبل از خوابیدن ،هفت الی هشت تا قصه من میگم و هفت هشت تا هم باباش
تازه قصه های تکراری رو هم قبول نداره
توی ماشین موقع رفت و برگشت همچنان قصه گویی ادامه داره
دیگه تصمیم گرفتم هر روز چند تا قصه دانلود کنم و بریزم توی فلش و براش بزارم که خودش گوش کنه و دست از سر مابرداره
از بس قصه میگیم که دچار سردرد میشیم
-----------------
دیگر اینکه هر روز حداقل یک ساعت مخصوص آموزش محیاست دانستنیهای مختلف : از زمین و حیوانات واعداد و زبان و ...
اگه یه روزی سرم شلوغ باشه و کار داشته باشم و یادم رفته باشه بهش چیزای جدید یاد بدم
خودش میاد و میگه امروز قراره چی بهم یاد بدی
---------------------
و اینکه چند روز پیش داشت پیتزا میخورد و قارچاشو جدا میکرد و مینداخت دور و میگفت اینا رو بچه ها نمی خورند مامانا میخورند
من گفتم نه قارچ خیلی خوشمزه است مهرناز خیلی دوست داره و زیاد میخوره
محیا هم گفت آخه مهرناز هم داره یواش یواش شبیه مامانا میشه
-----------------------
وپایان مطلب اینکه هرکاری خودش دوست داشته باشه انجام میده و اگر کاری ازش بخوام که باب میلش نباشه
خودشو به نشنیدن میزنه .