8/4/91
پنج شنبه رفتیم خونه امیر سنبلی اینا
تولد دادشش محمد بود
ومامانش هم زحمت کشیده بود ناهار دعوتمون کرده بود و حسابی تدارک دیده بود
روژین و سارا هم بودند و حسابی خوش گذشت
ولی آخراش که داشتند میرقصیدند یکی از خانمها پای محیا رو لگد کرد
و امیر هم سر بادکنک دست روژین رو گاز گرفت.
ومن هم با مامان بزرگ امیر(مامان باباش) که از ارومیه تشریف آورده بود کلی صحبت کردیم و با هم دوست شدیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی