محیامحیا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

محیا یعنی تمام زندگی

بدون عنوان

1391/4/5 8:51
نویسنده : مامان محیا
181 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

چهارشنبه جلوی مهد با امیر  ومامانش قرار گذاشتیم بریم پارک عدل

اونا جلو رفتند و ما هم بعد از اونا حرکت کردیم ولی پارک که رسیدیم پیداشون نکردیم

یک ساعتی محیا با یک بچه ای که اونجا بود بازی کرد و برگشتیم خونه

------------------------------------

پنجشنبه خونه بودیم و طبقه سوم ما یه بچه ای هست اسمش ویانا که هر از گاهی میاد محیا رو صدا میکنه و میرن حیاط بازی میکنند و عصری دوباره رفتیم پارک

------------------------------------

جمعه هم که خاله و مهرناز رفته بودند داران ،از داران برگشتند و ما هم رفتیم خونشون و کلی زردالو والبالو وگیلاس آورده بود که لواشک وشربت و مربا درست کردیم .

-------------------------------------

دیروز هم من شده بودم محیا و محیا هم شده بود مامان ،هی بمن میگفت قربونت برم محیا عاشقتم

چیزی میخوای برات بیارم میخوای ببرمت شهر بازی کیف کنی و ...

شب بابای محیا بهش میگفت بیا دندونات رو مسواک بزنم نمیومد باباش هم بهش گفت باشه تو نیا من هم میرم دندونای مبینا رو مسواک میزنم  محیا هم گفت مگه تو خودت بچه نداری مگه تو خودت محیا نداری  برای چی باید دندونای مبینا رو مسواک بزنی  باشه بیا دندونامو مسواک بزن

-------------------------------------

 

امروز هم عصری میریم استخر

مامان تارا صبح گفت که تارا رو هم میاره

قراره خیلی خوش بگذره

محیا جونم یادت باشه مامان و بابا خیلییییییی دوست دارن و عاشقتن

پاورقی

---------------------------------------

دیروز رفتیم استخر و خیلی به محیا خوش گذشت عالی بود تارا و امیر و محمدرضا و چند تا بچه دیگه بودند محیا تیوپ سوار شده بود و همینجور برای خودش میرفت اینور استخر و میومد اونور به من هم میگفت لطفا بمن دست نزن میخوام خودم شنا کنم تارا هم جلیقه شنا پوشیده بود و برای خودش شنا میکرد و از خوشی زیاد داد میزد محیا و محیا هم داد میزد تارا(منظور جفتشون از این داد زدنها این بود که داریم کیف میکنیم).

محیا جونم امیدوارم در تمام طول زندگیت شاد باشی و از زندگیت لذت ببری آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان دانیال
4 تیر 91 9:38
بابای محیا چه کلک خوبی واسه مسواک زدنش زده. از دست این محیای شیرین زبون
مامان نیایش
4 تیر 91 10:37
عیدتون مبارک خوش باشید همیشه
مامان کسرا
4 تیر 91 14:21
لطفا اون لواشکها را تنهایی نخور واسه ما هم نگه دار
اگه هم خوردین نوش جونتون
کسرا هم خیلی روی مسواک حساسه و هروقت باباش میگه مسواکتو میدم آرین میگه نه مسواک میکنم


لواشکها قابل شما رو نداره
خاله سنا
4 تیر 91 16:27
اخی عزیزمـ.عیدتون مبارک.به ما هم یه سر بزن محیا جان

حتما سر میزنیم
مامان سانای
5 تیر 91 11:45
ممنونم از بابت شعر
محيا كوچولو
10 تیر 91 17:48
سلام خاله جوني! ممنون از اينكه به ياد من بوديد و تولد منو تبريك گفتين! ايشالله هميشه سلامت و شاد باشيد دوستتون دارم. محيا كوچولو عكسهاي مسافرت و يه فيلم جديد هم براتون آماده كردم!
محيا كوچولو
10 تیر 91 17:49
چه شيرين زبونيهامنم لواشك
مامان صدف
11 تیر 91 10:33
مگه پسر بچه ها رو تو استخر زنونه راه میدن؟ خدا به دور
ــــــــــــــ
منم لوشک میخوام


دیگه زمونه عوض شده