بدون عنوان
دیروز من و محیا و باباش صبحانه رو اینجا خوردیم و بعدش محیا رفت مهد
ملیسا خانم
آبتین- محیا -آرتین و آیلین
هیچ نسبتی با هم ندارند و فقط اسماشون به هم شبیه
دیروز عصر ماشین نداشتم با خانم جوان مامان درسا رفتیم صادقیه یه کار کوچیک داشتم
بعد هم با محیا رفتیم پارک یک ساعتی اونجا بودیم وسط ظهر هیچ کس هم غیر ما نبود وگرنه بچه های دیگه بودند محیا به این سادگی پارک رو ترک نمیکرد
فقط بخاطر تو
به قول مامان درسا به این میگن یه مادر نمونه وسط ظهر توی گرما خسته و کوفته میره میشینه تو پارک
فقط بخاطر محیا
هیچ چیز به اندازه دلخوشی محیا برام مهم نیست
خدا کنه همونطور که مامان درسا میگه باشیم و قدر نعمت بزرگی بنام محیا رو بدونیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی