محیامحیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

محیا یعنی تمام زندگی

محیا در داران

1390/11/5 10:39
نویسنده : مامان محیا
364 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

سه شنبه 27 دی رفتیم داران همراه با خاله و مهرناز با اتوبوس

دایی عبدالحسین  فوت کرده بود از طرفی هم سالروز فوت عبدالله پسر خواهرم بود عبدالله 24 سالش بود خدا رحمتش کنه .الکی الکی از دنیا رفت

همیشه در قلب مایی عبدالله هرگز فراموشت نخواهیم کرد .

مادرم هم ازکربلا برگشته بود.

توی این چند روز ما توی مراسم ختم و عزا بودیم ولی محیا حسابی با بچه های فامیل بازی کرد و خوش گذروند

 شعرشهریار به ذهنم رسید که :

 بیز خوشودوخ خیرات اولسون توی اولسون : ما خوش بودیم که خیرات و عروسی باشه.

 فرق ائله مز هر نولوجاخ گوی اولسون : فرقی نمی کنه هر اتفاقی میخواد بیفته.

هر وقت قبل از این میرفتیم داران

محیا کوچکترین بچه بود و همه به محیا توجه میکردند

حالا که مبینا بدنیا اومده و توجه ها رو به خودش جلب کرده

محیاکلی حسودی میکرد از هر فرصتی استفاده میکرد

و سر مبینا داد میزد ومدادش یا اسباب بازیش رو که نمی تونست پیدا کنه میرفت سراغ مبینا

میگفت چرا اسباب بازی منو برداشتی بی تربیت

به من هم میگفت مامان چرا مبینا اینقدر لوسه

 چرا دایی عباس بابای مبینا شد.

اگر کسی حواسش نبود یکی دو تا هم کتک نصیب مبینا میشد

مادرم هم تازه از کربلا برگشته بود تا روزی که ما نرفته بودیم سوغاتی ها رو باز نکرده بود همین که ساکش رو باز کرد هر چی اسباب بازی و عروسک آورده بود همه رو محیا برداشت وآورد گذاشت توی کیفمون، به هیچ کدوم از بچه ها نداد چون که فکر میکرد هرچی توی خونه مادر من هست متعلق به من و محیا هست وهیچ کسه دیگه حق نداره به هیچ چی دست بزنه

خود من هم وقتی بچه بودم همین احساس رو داشتم

 همه رو با خودمون آوردیم تهران.

دوشنبه 3 بهمن هم برگشتیم تهران

عکسها در ادامه مطالب

مبینا خانم

فاطمه -محیا- زهرا

 

کوثر-سجاد-سنا-مهرناز-سما

کار به جایی رسیده بود که دیدم سما محیا رو خوابونده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان صدف
5 بهمن 90 13:07
چه عکس های خشگلی. چه برفی هم اومده. معلومه حسابی به محیا خوش گذشته ها
مامان نیایش
8 بهمن 90 9:28
سلام اول تسلیت میگم سالروز فوت پسر خواهرتون و فوت دایی تون رو ان شا الله که روحشون شاد باشه برادر من هم 24 سالش بود که رفت 6 ماهی شده و به قول شما الکی الکی رفت باید راضی بود به رضای خدا و ان شا الله خدا به هم داغ دیده ها صبر بده دختر گلت هم دیگه ماشا الله خانمی شده برای خودش چیزی به تولدش نمونده تولدش هم پیشاپیش مبارک باشه عکس های مشهد و نیشابورش هم خیلی قشنگه ایشالا همیشه به سفر های خوش و شاد باشید
مامان دانیال
8 بهمن 90 12:34
انشااله این بار برای عروسی برید سفر. خوش به حال محیا که تمام اسباب بازی ها رو با خودش آورده. پس بقیه چی؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان پارسا
8 بهمن 90 13:27
عکسهای محیا گلی خیلی خوشگل بودند. معلومه که حسابی بهش خوش گذشته. راستی مبینا خیلی شبیه محیاست
مامان سانای
9 بهمن 90 8:43
شکر خدا خوش گذشته این سجاد چقد شیطونه . عجب گلهایی معلومه مامانی با سلیقه وخوش ذوقه