بدون عنوان
سلام
بعضی همکارای من میگفتند خوش بحالت که وقت داری و برای محیا وبلاک درست میکنی و هر روز سر میزنی و وبلاکش رو بروز میکنی
ما که اصلا فرصت نمی کنیم و وقت نداریم
اولا خدارو هزاران مرتبه شکر که من هم وقت میکنم هم فرصت
دوما هیچ کاری واجب تر و مهمتر از محیا برای من وجود ندارد
من همه کارها رو تعطیل میکنم تا به محیا برسم
اصلا من کار میکنم بخاطر محیا وآینده محیا
کاری که باعث بشه من از محیا غافل بشم هیچ بدردم نمیخوره
اول محیا، بعد مسائل دیگه
من معمولا اولین کسی هستم که محیا رو از مهد میگیرم
اون وقتی که محیا رو تازه آورده بودم مهد بیشتر اوقات توی مهد بودم
یادمه یک بار آقای شریفی مدیر اداری مان به من گفت :من نمی گم ها دانشجوها میگن
که خانم عابدی هیچوقت نیست همه اش تو مهده
من هم گفتم :من می تونم همه این حرفا رو تحمل کنم
ولی گریه محیا ودوری از محیا رو اصلا نمی تونم تحمل کنم
دیگه بعد از ان شریفی هم دیگه با من کار نداشت
هر وقت میدید میرم مهد میگفت به امید خدا محیا رو ببوس
در هر حال این هم مطلبیه که دلم میخواد محیا بدونه
که تا هستم و هست دارمش دوست
برایت آسمانی خواهم کشید
پر از ستاره های همیشه نورانی