پنج شنبه 3/9/90

سلام

دیروز وقت نشد بیام سایت و خاطرات پنجشنبه و جمعه رو بنویسم.

پنجشنبه مادربزرگ محیا از شهرستان اومده بود تهران

برای محیا موتور و ماشیت هم آورده بود

خونه عمه شهلا بود ناهار رفتیم اونجا و بعد یه سری هم به خونه عمه مهناز زدیم

بعد شام هم اومدیم دانشگاه

به مناسبت هفته بسیج برنامه داشت

برنامه شون هم خوب بود موسیقی و حرکات اکروپات

خوش گذشت

محیا زیر صندلیهای با ماشین و موتورش بازی میکنه

ماشینش رفته زیر صندلی میخواد درش بیاره

راحت باش محیا خونه خاله است دیگه