1/9/90
امروز رفتیم مسجد زیارت عاشورا محمدرضا هم اونجا بود وقتی محیا رو دید خیلی خوشحال شد
از شدت خوشحالی دور خودش میچرخید
تازه جوراباشو هم در آورده بود
من هم مشغول خواندن دعا بودم
که همکارام گقتند محیا هم جوراباشو در اورد انداخت قسمت آقایان
که بعد از اتمام دعا رفتم از پایین گرفتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی