عکسها و خاطرات شمال که با همکارا رفته بودیم
محیا با همکارهای مامانش -شمال
اینجا روژین افتاد توی آب آب هم عمقش زیاده
که زود از آب گرفتیمش اومده بیرون میگه داشتم خفه میشدم
به خیر گذشت
محیا و روژین - جنگاهای عباس آباد-چالوس
بدون توپ هرگز
نمک آبرود در حال سوار شدن سورتمه
وای که چقدر چسبید
با تله کابین اومدیم بالا این هم حیوانات خشک شده
هوا بارانی بود ومه آلود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی