13/12/90
پنج شنبه توی دانشگاه جشن ازدواج دانشجویی بود ما هم دعوت بودیم اومدیم
برنامه خوبی بود آقای دهنوی برنامه گلبرگ هم اومده بود صحبت هاش هم مفید بود
میگفت خانمهای محترم لطفا به همسرانتان احترام بگذارید
وقتی صداش میکنید دادنزنید:اکبر
بعدش اون هم در جواب بگه :ها چی میگی
بگید اکبر آقا
ایشون هم بگه جونم مریم خانم
خانه رو محل آرامش قرار بدهید طوری که مرد پروازکنان به سمت خانه بیاید
حضرت علی (ع) میفرمودند من وقتی وارد خانه میشوم و فاطمه را می بینم
تمام غم واندوه از دلم بیرون میرود
فاطمه چیزی از علی درخواست نمیکرد
میترسید علی نتونه تهیه کنه شرمنده بشه
خلاصه خیلی از حضرت علی و فاطمه گفت ( ما حاضریم مثل فاطمه باشیم به شرطی که همسرانمان هم مثل علی باشند.)اینو من میگم
البته شوهر من واقعا آدم خوبیه یه چیزی تو مایه های حضرت علی
واز خانمهای محترم خواست که به شوهرانشان توجه کنند که خدای نکرده سر و گوش آقایان مظلوم از بی توجهی نجنبد.
سفره عقد هم انداخته بودندو از آتلیه اومده بودند از عروس دامادا عکس مینداختند
که من و محیا و باباش کلی عکس انداختیم
قراره که قابش کنند و بدند
البته من با دوربین خودم هم انداختم
محیا هم میگفت بریم بچه های مهد رو هم بیاریم
که من گفتم مهد تعطیله
قبول نکرد
بردمش تا دم در مهد نشون دادم که تاریکه وتعلیله و درش هم بسته است.
بلاخره راضی شد
توی تالار هم خیلی بهش رسیدند
همکارای برگزار کننده موز وکیک و شیرینی هم بهش دادند.